| اشعار زیبای شعرا | |
|
|
Author | Message |
---|
محمد اخلاقی مديركل سايت
تعداد پستها : 616 Join date : 2010-01-04 Age : 36 آدرس پستي : mohammadakhlaghi66@gmail.com
| Subject: اشعار زیبای شعرا 11/3/2010, 20:57 | |
| این بخش رو ایجاد کردم تا اشعار زیبایی رو که خوندید، اینجا یادداشت کنید و همه ی دوستان رو در لذت ادبیتون شریک کنید
Last edited by محمد اخلاقی on 11/3/2010, 21:00; edited 1 time in total | |
|
| |
محمد اخلاقی مديركل سايت
تعداد پستها : 616 Join date : 2010-01-04 Age : 36 آدرس پستي : mohammadakhlaghi66@gmail.com
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 11/3/2010, 20:57 | |
| صبحی گره از زمانه وا خواهد شد ، راز شب تار برملا خواهد شد
در راه، عزیزیست که با آمدنش ، هر قطب نما، قبله نما خواهد شد
میلاد عرفان پور | |
|
| |
محمد اخلاقی مديركل سايت
تعداد پستها : 616 Join date : 2010-01-04 Age : 36 آدرس پستي : mohammadakhlaghi66@gmail.com
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 11/3/2010, 21:17 | |
| یک .. دو ... سه ... چار ... می شمردم تک تک
بی تاب پی تو می دویدم با شک
حالا که بزرگتر شدم، می فهمم
تمرین جدایی است قایم باشک
میلاد عرفان پور | |
|
| |
n.y كاربر خيلي فعال
تعداد پستها : 351 Join date : 2009-12-24 Age : 36
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 14/3/2010, 00:31 | |
| نگو سرده ؛ داره خورشید در میاد
نگو تاریکه ؛ شب غم سر میاد
نگو از تنها شدن ؛ دلم شکسته
تنها نیستی ؛ اون بالا خدا نشسته
نگو ابره که تو آسمون میتازه
آسمونه رو به قبله ؛ بازه بازه
تو میگی فردا ندارم ؛ کسی فردا رو ندیده
دله صاف مثل شیشه ؛ تو میگی پیدا نمیشه
من میگم ؛ زنده به عشقه ؛ دله صاف مثل شیشه . | |
|
| |
Mahdi Amadeh کاربر حرفه ای
تعداد پستها : 226 Join date : 2009-12-27 Age : 36
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 14/3/2010, 12:41 | |
| منم سرگشته حیرانت ای دوست کنم یکباره جان قربانت ای دوست
تنی نا ساز از شوق وصل کویت دهم سر بر سر پیمانت ای دوست
دلی دارم در آتش خانه کرده میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که از شوق وصالت وجودم را زغم ویرانه کرده
من آن آواره بشکسته حالم زهجرانت بُتا رو به زوالم
منم آن مرغ سرگردان و تنها پریشان گشته شد یکباره حالم
زِهَر سر بر سر سجاده کردم دعایی بهر آن دلداده کردم
زحسرت ساغر چشمانم ای دوست زبان از یکسره از باده کردم
دلا تا کی اسیر یاد یاری؟ زهجر یار تا کی داغ داری؟
بگو تا کی زشوق روی لیلی تو مجنون پریشان روزگاری؟
پریشانم، پریشان روزگارم من آن سرگشته ی هجر نگارم
کنون عمریست با امید وصلت درون سینه آسایش ندارم
زهجرت روز و شب فریاد دارم زبیدادت دلی ناشاد دارم
درون کوهسار سینه خود هزاران کشته چون فرهاد دارم
چرا ای نازنینم بی وفایی؟ دمادم با دل من در جفایی
چرا آشفته کردی روزگارم عزیزم دارد این دل هم خدایی
فایز دشتی | |
|
| |
Mahdi Amadeh کاربر حرفه ای
تعداد پستها : 226 Join date : 2009-12-27 Age : 36
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 14/3/2010, 14:13 | |
| خانمانـسوز بود آتـش آهـی گاهـی نالهای میشکند پشت سپاهی گاهی
گر مقـدّر بشود سـلک سـلاطین پویـد سالک بی خـبر خفـته براهــی گاهی
قصه یوسف و آن قوم چه خوش پنـدی بود به عزیزی رسد افتـاده به چاهی گاهی
هستیام سوختی از یک نظر ای اختر عشق آتـش افروز شود برق نگـاهی گاهی
روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع رو سپیدی بود از بخت سیاهی گاهی
عجبی نیـست اگر مونس یار است رقـیب بنشیند بر ِ گل، هرزه گیـاهی گاهی
چشـم گریـان مرا دیدی و لبخـند زدی دل برقصد به بر از شوق گنـاهی گاهی
اشک در چشـم، فریبـندهترت میـبینـم در دل موج ببـین صورت ماهی گاهی
زرد رویـی نبـود عیـب، مرانم از کوی جلـوه بر قریه دهد، خرمن کاهی گاهی
دارم امیّـد که با گریه دلـت نرم کنـم بهرطوفانزده، سنگی است پناهی گاهی
معینی کرمانشاهی | |
|
| |
n.y كاربر خيلي فعال
تعداد پستها : 351 Join date : 2009-12-24 Age : 36
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 2/4/2010, 04:36 | |
| به امشب به تقدیر من عشق تو به حالی که بی من، تو داری قسم به عنوان روزی که بردی منو به حسی که گفتی میایی قسم
به دل خواهی اولین دلهره به گاهی که با من نبودی قسم جدا میشی و میرود خاطره ولی شک نکن من به تو میرسم
نشد تا تو هستی من عاشق بشم نشد قلب ما عشقو باور کنه شب رفتنت آرزو میکنم خدا وقت دوریتو کمتر کنه
به چشمای تو قبل هر گریهای قسم میخورم یاد تو با منه قسم میخورم بغض این انتظار یه روزی تو آغوشمون بشکنه
فرزاد حسني
Last edited by ناصر يوسفي on 2/4/2010, 04:44; edited 2 times in total | |
|
| |
n.y كاربر خيلي فعال
تعداد پستها : 351 Join date : 2009-12-24 Age : 36
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 2/4/2010, 04:42 | |
| - Mahdi Amadeh wrote:
- منم سرگشته حیرانت ای دوست
کنم یکباره جان قربانت ای دوست
تنی نا ساز از شوق وصل کویت دهم سر بر سر پیمانت ای دوست
دلی دارم در آتش خانه کرده میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که از شوق وصالت وجودم را زغم ویرانه کرده
من آن آواره بشکسته حالم زهجرانت بُتا رو به زوالم
منم آن مرغ سرگردان و تنها پریشان گشته شد یکباره حالم
زِهَر سر بر سر سجاده کردم دعایی بهر آن دلداده کردم
زحسرت ساغر چشمانم ای دوست زبان از یکسره از باده کردم
دلا تا کی اسیر یاد یاری؟ زهجر یار تا کی داغ داری؟
بگو تا کی زشوق روی لیلی تو مجنون پریشان روزگاری؟
پریشانم، پریشان روزگارم من آن سرگشته ی هجر نگارم
کنون عمریست با امید وصلت درون سینه آسایش ندارم
زهجرت روز و شب فریاد دارم زبیدادت دلی ناشاد دارم
درون کوهسار سینه خود هزاران کشته چون فرهاد دارم
چرا ای نازنینم بی وفایی؟ دمادم با دل من در جفایی
چرا آشفته کردی روزگارم عزیزم دارد این دل هم خدایی
فایز دشتی حتما مي دوني كه فايز دشتي تخلص زایر محمد علی دشتی كه درگذشته اين اشعار معمولا با آوازي به نام شروه خواني خوانده مي شن كه سعي در بيان غم عشق و هجران داره و در نهايت غم انگيزي خوانده مي شه بعضي از ديگر از اشعار فايز دوبیتی های فایز دشتی کنم مـــدح خم ِ ابـــروت یا روت نهم نـام لبـــت یاقـــوت یـا ، قوت یقینم هست فایــــز زنده گــــردد رسد بر تخته ی تابوت تا ، بوت ........................ خیالت آورد بــر من شــبیـخون مرا بر خوان احـــسانت شـبیخون شبیخون زد به فایــــز لشـکرغم شبی آب آید از چشمم..شبی ..خون ...................... بگو با بــا دلـــبر تـــرسا یی امشب چه می شد گر که بی ترس آیی امشب لبان خشـــک فــــایــــز را زرحمت به آن لعــل لــب تــــر، ســا یی امشب .......................... دوبیتی دیگری از فایز بتی که از ناز پا بر دل گذارد ستم باشد که پا بر گل گذارد تمنایی که دارد یار فایز قدم بر چشم ما مشکل گذارد | |
|
| |
Mahdi Amadeh کاربر حرفه ای
تعداد پستها : 226 Join date : 2009-12-27 Age : 36
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 1/5/2010, 14:09 | |
| آبی تر از آنم كه بیرنگ بمیرم از شیشه نبودم كه با سنگ بمیرم
من آمده بودم كه تا مرز رسیدن همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم
تقصیر كسی نیست كه اینگونه غریبم شاید كه خدا خواست كه دلتنگ بمیرم
| |
|
| |
amin کاربر حرفه ای
تعداد پستها : 161 Join date : 2010-01-07 Age : 36
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 12/5/2010, 06:10 | |
| این بیت دوم یکی از رباعیات خیام هست .یکم بهش توجه کنین خیلی باحاله....برا خودش نوستروداموسی بوده این خیام!!
می نوش و گلی بچین که تا در نگری گل خاک شدست و سبزه خاشاک شده است | |
|
| |
محمد اخلاقی مديركل سايت
تعداد پستها : 616 Join date : 2010-01-04 Age : 36 آدرس پستي : mohammadakhlaghi66@gmail.com
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 12/5/2010, 13:50 | |
| - amin wrote:
- این بیت دوم یکی از رباعیات خیام هست .یکم بهش توجه کنین خیلی باحاله....برا خودش نوستروداموسی بوده این خیام!!
می نوش و گلی بچین که تا در نگری گل خاک شدست و سبزه خاشاک شده است عجب شعری گفته این خیام، دمش گرم | |
|
| |
mahdi aziz كاربر خيلي فعال
تعداد پستها : 313 Join date : 2009-12-30 Age : 36
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 12/5/2010, 14:14 | |
| | |
|
| |
N.SH.H كاربر خيلي فعال
تعداد پستها : 308 Join date : 2010-01-17
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 15/5/2010, 12:18 | |
| نيما غم دل گوي كه غريبانه بگرييم ////////////////////// سر پيش هم آريم و دو ديوانه بگرييم
من از دل اين غار و تو از قله آن قاف ////////////////////// از دل به هم افتيم و به جانانه بگرييم
دودي است در اين خانه كه كوريم ز ديدن ////////////////////// چشمي به كف آريم و به اين خانه بگرييم آخر نه چراغيم كه خنديم به ايوان ////////////////////// شمعيم كه در گوشه كاشانه بگرييم
اين شانه پريشان كن كاشانه ي دلهاست ////////////////////// يك شب به پريشاني از اين شانه بگرييم
من نيز چو تو شاعر افسانه خويشم ////////////////////// بازا به هم اي شاعر افسانه بگرييم
پيمان خط جام يكي جرعه به ما داد ////////////////////// كز دور حريفان دو سه پيمانه بگرييم بيگانه كند در غم ما خنده ولي ما ////////////////////// با چشم خودي در غم بيگانه بگرييم
بگذار به هزيان تو طفلانه بخندند ////////////////////// ما هم به تب طفل طبيبانه بگرييم
محمدحسين بهجت تبريزي (شهريار) | |
|
| |
محمد اخلاقی مديركل سايت
تعداد پستها : 616 Join date : 2010-01-04 Age : 36 آدرس پستي : mohammadakhlaghi66@gmail.com
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 15/5/2010, 13:18 | |
| - Harsini wrote:
- نيما غم دل گوي كه غريبانه بگرييم ////////////////////// سر پيش هم آريم و دو ديوانه بگرييم
من از دل اين غار و تو از قله آن قاف ////////////////////// از دل به هم افتيم و به جانانه بگرييم
دودي است در اين خانه كه كوريم ز ديدن ////////////////////// چشمي به كف آريم و به اين خانه بگرييم آخر نه چراغيم كه خنديم به ايوان ////////////////////// شمعيم كه در گوشه كاشانه بگرييم
اين شانه پريشان كن كاشانه ي دلهاست ////////////////////// يك شب به پريشاني از اين شانه بگرييم
من نيز چو تو شاعر افسانه خويشم ////////////////////// بازا به هم اي شاعر افسانه بگرييم
پيمان خط جام يكي جرعه به ما داد ////////////////////// كز دور حريفان دو سه پيمانه بگرييم بيگانه كند در غم ما خنده ولي ما ////////////////////// با چشم خودي در غم بيگانه بگرييم
بگذار به هزيان تو طفلانه بخندند ////////////////////// ما هم به تب طفل طبيبانه بگرييم
محمدحسين بهجت تبريزي (شهريار) بابا اینقدر معروفی نیما جان که شهریار هم واست شعر گفته | |
|
| |
N.SH.H كاربر خيلي فعال
تعداد پستها : 308 Join date : 2010-01-17
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 16/5/2010, 07:45 | |
| زندگانيم و زمين زندان ماست ////////////////////// زندگاني درد بي درمان ماست
راندگانيم از بهشت جاودان ////////////////////// اين زمين زندان جاويدان ماست
گندم عالم چه با ما كرده است////////////////////// كاسياي چرخ سرگردان ماست
جسم قبر و جامه قبر وخانه قبر ////////////////////// باز لفظ زندگان عنوان ماست
جمع آب و آتشيم و خاك و باد ////////////////////// اين بناي خانه ويران ماست
مور را مانيم كاندر لانه ها ////////////////////// روز باران هر نمي طوفان ماست
احتياج اين كاسه دريوزگي ////////////////////// كوزه آب و طقار ونان ماست
آبروي ما به صد در ريخته است ////////////////////// لقمه ناني كه در انبان ماست
جز به اشك توبه نتوان پاك كرد ////////////////////// لكه ي ننگي كه بر دامان ماست
ميزبان را نيز با خود مي برد ////////////////////// مهلت عمري كه خود مهمان ماست
محمدحسين بهجت تبريزي (شهريار) | |
|
| |
N.SH.H كاربر خيلي فعال
تعداد پستها : 308 Join date : 2010-01-17
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 27/5/2010, 08:27 | |
| وضع جامعه در شعر جديد شفيعي كدكني:
آنک شب ِ شبانه ی تاریخ پر گشود آن جا نگاه کن انبوه ِ بی کرانه ی اندوه! اوه!
زاغان به روی دهکده، زاغان به روی شهر زاغان به روی مزرعه، زاغان به روی باغ زاغان به روی پنجره، زاغان به روی ماه زاغان به روی آینه، آه!
از تیره و تبار همان زاغ کِش راند از سفینه ی خود نوح اندوهِ بی کرانه و انبوه.
زاغان به روی برف زاغان به روی حرف زاغان به روی موسقی و شعر زاغان به روی راه
زاغان به روی هرچه تو بینی ار نور تا نگاه
استاد شفيعي كدكني | |
|
| |
محمد اخلاقی مديركل سايت
تعداد پستها : 616 Join date : 2010-01-04 Age : 36 آدرس پستي : mohammadakhlaghi66@gmail.com
| Subject: Re: اشعار زیبای شعرا 3/6/2010, 13:26 | |
| ناله ی پر شرار مرغ سحر، معنی اش ارتداد و بی دینیست....... در زمستان ذوق و اندیشه سبز بودن چه جرم سنگینیست
شاعر: (هالو) | |
|
| |
| اشعار زیبای شعرا | |
|